شانزده آذر و جنبش دانشجوئی
شباهنگ راد شباهنگ راد

شانزده آذر – روز دانشجو – است. این روز سنتاً نماد و سمبل مخالفت و اعتراض هزاران دانشجو به مناسبات و روابط ظالمانانه‏ی حاکم بر جامعه‏ی‏مان می‏باشد. در شانزده آذر، دانشجویان آزادی‏خواه و مبارز روزی را گرامی می‏دارند که رژیم شاهنشاهی، جان سه تن از یاران‏شان – یعنی قندچی، بزرگ‏نیا و شریعت رضوی– را گرفت. بی‏گمان از آن‏زمان تاکنون جنبش دانشجوئی از فرازهای نشیب‏های گوناگونی عبور نموده و به‏موازات آن سرمایه همواره تلاش‏اش بر آن بوده و است تا ارتباط دانشگاه‏ها و دانشجویان را با جامعه و اقشار انقلابی قطع نماید؛ تلاش‏اش بر آن بوده و است تا با ارعاب و تهدید بر فضای دانشگاه‏ها حاکم گردد و افکار دانشجویان را در جهت امیال سیاسی خود سمت و سو دهد. چرا که دانشگاه‏ها از دیرباز به‏عنوان مراکز نشر و آگاهی درونِ جامعه نقش فعال و بسزائی در توضیح ماهیت استثمارگران بر عهده داشته‏اند. به همین دلیل جانیان بشریت ترس و واهمه‏ی عجیبی از دانشگاه‏ها دارند و یکی از وظایف اساسی خود را در تخطئه و سرکوب اعتراضات مراکز آموزشی قرار داده‏اند. عناصر و نهادهای وابسته بخود را به درون دانشگاه‏ها فرستاده‏اند و به شناسائی و دستگیری کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین پرداخته‏اند تا مانع‏ی رادیکالیزه شدن اعتراضات آنان گردند. گله‏های ارذال و اوباش را به جان دانشجویان انداخته‏اند تا صدای دانشجوی مبارز و مخالف را در گلو خفه نمایند؛ امّا دانشگاه‏ها علی‏رغم تمامی تدابیر سرکوب‏گرایانه و محیلانه‏ی سرمایه‏داران وابسته از حرکت باز نایستاد و حاکمان و مدافعین سرمایه را به چالش کشید.

 

مشاهده‏ی صدها اعتراضات دانشجوئی در میادین متفاوت آموزشی بنوبه‏ی خود گویای این واقعیات است‏که دانشگاه‏ها و دانشجویانِ مبارز و رادیکال در مقابل مظالم و سیاست‏های سخت‏گیرانه‏ی حاکمان، تن به سازش نداده و خواهان حق و حقوق پایه‏ای خویش‏اند. سه دهه اعتراض به مناسبات حاکم در دانشگاه‏های متفاوت ایران، نمایان‏گر روحیه‏ی اعتراضی و مخالفت‏جویانه‏ی دانشجویان علیه‏ی بیدادگری‏های درون جامعه و میادین آموزشی‏ست. در این‏مدت رژیم جمهوری اسلامی هم - پا به پای سرکوب‏گران شانزده آذر هزار و سیصد و سی و دو - نشان داده است‏که وظیفه‏ای جز تخطئه و سرکوب اعتراضات دانشجوئی بر عهده ندارد. به همین دلیل هر زمان که با خواسته‏ها و مطالبات دانشجویان مواجه می‏گردد به مقابله‏ی بیرحمانه با آنان برخاسته و  دانشگاه‏ها را بخاک و خون می‏کشد. بزعم خود می‏خواهد با توسل به زور و کُشت و کُشتار دانشجویان مبارز و مخالف، سیاست‏های ارتجاعی‏اش را به دانشگاه‏ها تحمیل نماید و می‏خواهد با تصویب هزاران قوانین دست و پا گیر آنانرا از طرح خواسته‏های بحق‏شان باز دارد.

 

مسلم است‏که دانشگاه‏ها تریبونِ خواسته‏ها و مطالبات میلیون‏ها انسان رنج‏دیده و زحمت‏کش جامعه می‏باشند. دانشگاه‏ها میادین کمونیست‏ها و مبارزین است. کمونیست‏ها و مبارزینی که رژیم‏های حاکم را به مصاف می‏طلند و خواهان تحقق منافع‏ی توده‏های محروم‏اند. دانشگاه‏ها، محل تجمع و مکان آموزشی فرزندان اقشار متفاوت و زحمت‏کش جامعه است و به همین اعتبار بازگو و منعکس کننده‏ی خواسته‏ها و حقوق کارگران و زحمت‏کشان در درون جامعه‏اند. به عبارتی دیگر باید گفت که دانشجویان – من حیث‏المجموع - از مشغله‏ی روزمره‏ی توده‏های محروم بدورند و بی‏تردید از وقت مکفی و لازمه بمنظور درک و شناخت واقعی جانیان بشریت و نمایندگان باطنی سرمایه برخوردار می‏باشند؛ سرمایه‏دارانی که دارند به دروغ خود را به عنوان مدافعین دانشجویان و توده‏های محروم معرفی می‏نمایند و روشن است‏که در این میان هدفی جز، سوءاستفاده از انرژی بیکران آنان در تقابل با جناح‏های رقیب دولتی ندارند؛

 

امّا امروزه و گذشت زمان تا حدودی ماهیت و ادعاهای منادیان سرمایه و رانده شدگان جناح‏های رقیب دولتی را آشکار نموده و روشن گردیده است‏که تا چه اندازه "اصلاح طلبان" حکومتی و "رهبران سبز" - و آن‏هم در دوره‏های متفاوت -، نقش بسزائی در سرکوب جنبش‏های اعتراضی - دانشجوئی داشتند و چگونه هزاران تن از توده‏های محروم و دانشجویان کمونیست، مبارز و مخالف را به مسلخ مرگ کشاندند. تا حدودی روشن گردیده است‏که وابستگان به نظام جمهوری اسلامی تمامی هم و غم‏شان، حفظ و پایداری نظام استثمار و سرکوب توده‏هاست. با این اوصاف و در بستر چنین واقعیاتی، فاصله‏گیری از جناح‏های مغلوب دولتی، خثنی و پس زدن تحرکات ضد انقلابی نهادها و ارگان‏های وابسته به نظام در درون دانشگاه‏ها و هم‏چنین حمایت و پشتیبانی از خواسته‏های میلیون‏ها انسان محروم را باید در سر تیترهای فعالیتی مدافعین شانزده آذر قرار داد. بی‏تردید دقت و توجه‏ی لازمه به این امر از یک‏سو بر پتانسیل مبارزاتی دانشجویان خواهد افزود و از سوی دیگر دستان کثیف حامیان سرمایه را از میادین آموزشی کوتاه خواهد نمود. دهه‏هاست که دشمنان دیرینه‏ی کارگران و زحمت‏کشان - و آن‏هم با برخورداری از تمامی امکانات دولتی - به درون دانشگاه‏ها رسوخ نموده‏اند و وظیفه‏ی‏شان کشف، شناسائی و سرکوب دانشجویان و به کج‏راه بُردن اعتراضات آنان می‏باشد. مشاهده شده است‏که دشمن دارد هر روزه خود را سازمان می‏دهد و از سیاست‏ها و روش‏های تازه‏تر سود می‏جوید و بی‏تردید دانشجو هم نیازمند اتخاذ سیاست‏های تازه‏تر، روش‏های کم هزینه‏تر و تعرضی‏تر و هوشیاری فزون‏تر است.

 

به بیانی دیگر جنبش دانشجوئی، جنبشی دمکراتیک است و باید دانست که جنبش‏های دمکراتیک و از جمله جنبش دانشجوئی در بستر کدامین روش‏های مبارزاتی کارگران و زحمت‏کشان و مهمتر از همه‏ی این‏ها با اتحاد و هم‏یاری با کدامین اقشار انقلابی‏ست که می‏تواند به خواسته‏ها و مطالبات پایه‏ای خود دست یابد؟ لازم است تا به این جمع‏بند روشن و قاطع دست یابد که با دُور زدن قوانین حاکم بر جامعه‏ی‏مان و با نگاه به جناح‏های مغلوب دولتی نمی‏توان از شر مظالم امپریالیستی در درون دانشگاه‏ها و جامعه خلاصی یافت؟

تجربه‏ی دُور جدید اعتراضات مردمی – بعد از انتخابات ریاست جمهوری هشت و هشتاد و هشت – بر این حقیقت صحه می‏گذارد که آویزان شدن بر گُرده‏ی جناح‏های رنگارنگ حکومتی - دولتی نه تنها بر رادیکالیزم جنبش‏های اعتراضی - دانشجوئی نمی‏افزاید بلکه مبارزات آنانرا به عقب خواهد راند. به این دلیل روشن که جامعه‏ی انسانی و دانشگاه‏ها، پرچم و رنگ مشخص و معین خود را دارند که با رنگ و پرچم سرمایه هیچ‏گونه قرابتی ندارد. چرا که رسالت دانشگاه‏ها و دانشجویان کمونیست و مبارز، در خلاف رسالت جانیانی هم‏چون موسوی و کروبی, حافظان نظام است. در حقیقت تعبیر و تفسیر دانشگاه‏ها و دانشجویان کمونیست و مبارز از مناسبات حاکم بر جامعه‏ی‏مان بر خلاف تعبیر و تفسیر منادیان سرمایه است. وظیفه‏ی دانشگاه‏ها شورش علیه‏ی نظم موجود و بی‏عدالتی‏های حاکم بر جامعه‏ی‏مان می‏باشد و در تقابل وظیفه‏ی جانیانی هم‏چون موسوی و کروبی در حفظ و پایداری آن می‏باشد.

سنگر دانشگاه، سنگر حفاظت از منافع‏ی میلیون‏ها انسان محروم درونِ جامعه است. سنگری‏ست که از درون آن انسان‏های کمونیست و مبارز برخاسته و سینه‏ی سرکوب‏گران و همه‏ی منادیان سرمایه را نشانه می‏گیرند. دیده‏ایم که رژیم جمهوری اسلامی تاکنون هزینه‏ی بس کلانی از دانشگاه‏ها گرفته است و هیچ دانشگاهی را نمی‏توان سراغ داشت که از تعرض نهادها و ارگان‏های سرکوب‏گر نظام در امان بوده باشد؛ دیده‏ایم که دانشگاه‏ها و دانشجویان در زیر سلطه‏ی نظام جمهوری اسلامی از امنیت و آسایش تحصیلی برخوردار نبوده و نمی‏باشند و همواره در تیررس ارگان‏های سرکوب‏گر نظام قرار دارند. وجود چنین وضعیت ناگواری مختص این حکومت و آن حکومت، این دولت و آن دولت نیست.

 

همه‏جا دارند چنین می‏کنند و مسلم است‏که وظیفه‏ی‏ طبقه‏ی سرمایه‏دار، تأمین منافع‏ی خودی‏هاست و بالطبع سران رژیم جمهوری اسلامی هم، در چنین مسیری در حرکت‏اند و در سه دهه‏ی اخیر کوشیده‏اند تا دانشجویان را از طرح مطالبات و خواسته‏های‏شان باز دارند. "انقلاب فرهنگی" براه انداختند تا از شر "فرهنگ غربی" خلاصی یابند؛ به "تنبیه"، "توبیخ" و دستگیری کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین در درون دانشگاه‏ها پرداخته‏اند تا دانشگاه‏ها را "آرام" نمایند؛ پسران و مردان را از دختران و زنان جدا نموده‏اند تا "فرهنگ اسلامی" را در درونِ دانشگاه حاکم گردانند؛ نیروهای نظامی خود را روانه‏ی دانشگاه‏ها نموده‏اند تا "آرامش و امنیت" دل‏بخواه‏ی خود را برقرار نمایند و صدها مورد دیگر از این‏دست را در دستور کار خود قرار داده‏اند تا از پویائی اعتراضات درون دانشگاه‏ها بکاهند. این‏ها نمودارهای جامعه‏ی خفقاق‏زده‏ی ایران است و اگر چه سران رژیم جمهوری اسلامی در کارنامه‏ی خود، سی سال جنگ و جنایت و سرکوب توده‏ها و دانشگاه‏ها را دارند، در عوض سی سالی‏ست که فضای جامعه آکنده از اعتراضات کارگری – توده‏ای و دانشجوئی‏ست. اگر چه رژیم جمهوری اسلامی سی سالی‏ست که دارد میلیون‏ها انسان محروم و از جمله دانشجویان را به خاک و خون می‏کشاند؛ امّا در عوض سی سالی‏ست که چرخش مخالفت‏ها در درون جامعه و دانشگاه‏ها از حرکت باز نایستاده و سران حکومت را کلافه نموده است.

 

زمان و وقتِ درس آموزی و استفاده از اندوخته‏های از گذشته است؛ زمانِ طرح شعارها، مطالبات روشن و هدف‏مند است. زمان و وقتِ تعیین و تکلیف قطعی با لمیدگان و کاسه لیسان سرمایه در درون دانشگاه‏ها از جانب دانشجویان مدافع‏ی رهائی میلیون‏ها توده‏ی رنج‏دیده و ستم‏دیده است. روشن است‏که بدون پای‏بندی عملی به آرمان‏های میلیون‏ها انسان محروم و زحمت‏کش، بدون کنار نهادن راه‏های خسران‏ساز، بدون افشاء و طرد تمامی افکار پوسیده و گندیده‏ی چاکران و مشاطه‏گران سرمایه در صفوف خود نمی‏توان، یک‏گام اعتراضات جامعه و دانشجویان را به جلو سوق داد. متأسفانه دهه‏هاست که مکان‏های متفاوت اعتراضی و از جمله دانشگاه‏ها دارند از فقدان افکار سالم، کوبنده و تعرضی رنج می‏برند و تاکنون هزینه‏های ناگوار و بس سنگینی از خود بر جای گذاشته‏اند. تغییر روند کنونی و کاهش هزینه، ممکن‏پذیر می‏باشد و لازم است تا با درایت انقلابی و آگاهانه به نقش خودی پی بُرد و دانشگاه‏ها را به میادین تجمع اعتراضی سالم و حمایتی از جنبش‏های بحق کارگری – توده‏ای تبدیل نمود و بیش از این اجازه نداد تا سران رنگارنگ رژیم جمهوری اسلامی، سیاست‏های ارتجاعی‏شانرا به جامعه و دانشگاه‏ها تحمیل نمایند

 

 

5 دسامبر 2010

14 آذر 1389 


December 7th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی